نگاهی به معروفترین اشعار عاشورایی/ ریاضی یزدی
در طول تاریخ، شعرهایی که در حوزه عاشورا قرار میگیرند بسیارند و شاعرانی که در این وادی مقدس سرودند نیز بسیارند؛ کسایی مرزی، ناصرخسرو، سیف فرغانی، محتشم کاشانی، نیر تبریزی، اقبال لاهوری، قیصر امینپور، سید حسن حسینی، زکریا اخلاقی، یوسفعلی میرشکاک، بیژن اژزن و … همه این شاعران مراثی عاشورایی قابل توجهی ارائه دادهاند اما در شبهای تاسوعا این ابیات بیشتر به گوش ما سینهزنها میرسد؛
ای حَرَمت قبله حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
این شعر استوار را سیدمحمدعلی ریاضی یزدی در قالب مثنوی و بر وزن «مفتعلن، مفتعلن، فاعلن» سروده است.
این مثنوی استخواندار ۲۷ بیتی سراسر ارادت و عشق به ماه بنی هاشم حضرت ابوالفضل(ع) است. شاعر در ابیات ابتدایی با فخر و افتخار و حماسه از قمر بنی هاشم یاد میکند و میگوید؛ ماه با آن همه زیبایی، ارزش این را ندارد که چهره شما را به آن تشبیه کنم و … به نظرم اوجمندترین بیت این مثنوی پر مغز و روان این بیت است؛
پنج امامی که تو را دیدهاند
دست علمگیر تو بوسیدهاند
همه ابیات مذکور، حماسه و عشق و دلدادگی شاعر شیعی نسبت به ماه منیر بنی هاشم است. وقتی که این نوحه حماسی در هیئتهای مذهبی خوانده میشود؛ مخاطب (سینهزن) پس از هر مصراع «اباالفضل» میگوید و جانی دیگر میگیرد؛ یعنی اینگونه خوانده میشود؛
ای حرمت قبله حاجات ما، اباالفضل
یاد تو تسبیح و مناجات ما، اباالفضل
راستی چرا شاعران و مادحین اهل بیت دیگر چنین شعرهای روانی نمیسرایند تا این گونه فرهنگ مقاوم حسینی را در دلها شعلهور کنند؟
اى حرمت قبله حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمى
دست على ماه بنى هاشمى
ماه کجا روى دل آراى تو
سرو کجا قامت رعناى تو
ماه و درخشنده تر از آفتاب
مشرق تو جان و تن بوتراب
همقدم قافله سالار عشق
ساقى عشاق و علمدار عشق
سرور و سالار سپاه حسین
داده سر و دست به راه حسین
عم امام و اخ و ابن امام
حضرت عباس علیه السلام
اى علم کفر نگون ساخته
پرچم اسلام بر افراخته
مکتب تو مکتب عشق و وفاست
درس الفباى تو صدق و صفاست
مکتب جانبازى و سر بازى است
بى سرى آنگاه سر افرازى است
شمع شده آب شده سوخته
روح ادب را ادب آموخته
آب فرات از ادب توست مات !
موج زند اشک به چشم فرات !
یاد حسین و لب عطشان او
و آن لب خشکیده طفلان او
تشنه برون آمدى از موج آب
اى جگر آب برایت کباب !
ساقى کوثر، پدرت مرتضى است
کار تو سقایى کرب و بلاست
مشک پر از آب حیات به دوش
طفل حقیقت ز کف آبنوش
درگه والاى تو در نشاتین
هست در رحمت و باب حسین
هر که به دردى ، به غمى شد دچار
گوید اگر یکصد و سى و سه بار
اى علم افراخته در عالمین
اکشف یا کاشف کرب الحسین
از کرم و لطف جوابش دهى
تشنه اگر آمده آبش دهى
چون نهم ماه محرم رسید
کار بدانجا که نباید کشید
از عقب خیمه صدر جهان
شاه فلک جاه ملک پاسبان
شمر به آواز ترا زد صد
گفت کجایید بنو اختن
تا برهانند ز هنگامه ات
داد نشان خط امان نامه ات
رنگ پرید از رخ زیباى تو
لرزه بیفتاد بر اعضاى تو
من به امان باشم و، جان جهان
از دم شمشیر و سنان بى امان ؟!
دست تو نگرفت امان نامه ر
تا که شد از پیکر پاکت جدا
مزد تو شد دست شه لافتى
خط تو شد خط امان خدا
چهار امامى که ترا دیده اند
دست علم گیر تو بوسیده اند
طفل بدى ، مادر والا گهر
بردت تا ساحت قدس پدر
چشم خداوند چو دست تو دید
بوسه زد و اشک ز چشمش چکید
با لب آغشته به زهر جف
بوسه به دست تو زده مجتبى
دید چو در کرب و بلا شاه دین
دست تو افتاده به روى زمین
خم شد و بگذاشت سر دیده اش
بوسه بزد با لب خشکیده اش
حضرت سجاد هم آن دست پاک
بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
مطلع شعبان همایون اثر
بر ادب توست دلیلى دگر
سوم این ماه ، چون نور امید
شعشعه صبح حسینى دمید
چارم این مه که پر از عطر بوست
نوبت میلاد علمدار اوست
شد به هم امیخته از مشرقین
نور ابوالفضل و شعاع حسین
اى به فداى سر و جان و تنت
و ین ادب آمدن و رفتنت
وقت ولادت قدمى پشت سر
وقت شهادت قدمى پیشتر!
مدح تو این بس که شه ملک جان
شاه شهیدان و امام زمان
گفت به تو گوهر والا نژاد
جان برادر به فداى تو باد!
شه چو به قربان برادر رود
کیست (ریاضى ) که فدایت شود؟!
سیدمحمدعلی ریاضی یزدی فرزند حاج سیدابراهیم ریاضی مقلب به معین السادات به سال ۱۲۹۰ ش در محله وقت و ساعت یزد دیده به جهان گشود. جد بزرگ وی میرزا علینقی وقت و ساعتی بود و نام خانوادگی ایشان هم برگرفته از نام و شهرت حاج سیدریاض الدین فرزند کوچکتر میرزا علی نقی وقت و ساعتی است. حاج سیدریاض الدین از جمله عرفای زمان خود بود که زن و فرزند نداشت و عمده سال های زندگی خود را در اردکان به زهد و گوشه نشینی گذراند.
جد مادری ریاضی ناظم الاطباء و تنها دایی او معتمد الحکماء به حرفه پزشکی اشتغال داشته و در میان اهالی یزد به خوش نامی و پاک طینتی شهره بودند.
سیدمحمدعلی ریاضی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در یزد عازم اصفهان شد و در عنفوان جوانی به کسب علوم دینی پرداخت. همزمان دوره نخست دبیرستان را هم در آنجا طی نموده و سپس عازم تهران شد. ورود ریاضی به تهران با آغازین سال های سلطنت پهلوی اول و ورود جریان مدرنیته به ایران همراه بود. ریاضی در تهران به ادامه تحصیل پرداخت و از آنجا که به زبان و ادبیات عربی مسلط بود مدتی هم به امر تدریس خصوصی مشغول شد. او پس از اخذ دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون وارد دانشکده معقول و منقول شد و دوره سه ساله رشته الهیات را با کسب رتبه اول به پایان رساند. او به علاوه در سال ۱۳۱۸ موفق به اخذ مدرک لیسانس علوم تربیتی از دانشسرای عالی تهران شد و پس از آن ازطرف وزارت فرهنگ و علوم مأمور به خدمت در بخش اداری – مالی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران گردید. همچنین وی در طول هفته ساعاتی را نیز به تدریس در دبیرستان های تهران مشغول بود.
ریاضی پنج برادر و دو خواهر داشت. خواهر جوان او زهرا ریاضی در سال ۱۳۲۰ فوت نمود. برادر ارشدش سیدعلی اکبر امیرریاضی و نیز سه برادر دیگر یعنی دکتر سیدکاظم ریاضی، دکتر سیدمرتضی ریاضی و دکتر سیدحسن ریاضی که همگی در کسوت پزشکی بودند در حدفاصل سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۹ یکی پس از دیگری درگذشتند.
ریاضی سرانجام پس از سال ها خدمت صادقانه در سال ۱۳۵۵ بازنشست گردید و در همه این سال ها ادبیات و به ویژه شعر و شاعری تنها دل مشغولی وی بود. ریاضی فرزند نداشت و همسر وی خانم ملیحه بزرگ پور نیز در سال ۱۳۴۹ در اثر سانحه غم بار تصادف در مسیر قم به رحمت ایزدی پیوست.
ریاضی یزدی که کار شعر و شاعری را از اوان جوانی شروع کرده بود دارای نثری قوی، پرکشش و مستحکم بود. چنانکه با برداشته شدن فشار سنگین و نفس گیر سال های دیکتاتوری پهلوی اول از روی فضای عمومی کشور در حدفاصل سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ به فعالیت در عرصه مطبوعات آزاد کشور پرداخت. ریاضی فارغ از هرگونه وابستگی حزبی و گروهی نهایت بهره برداری را از فضای آزاد حاکم بر مجامع فرهنگی – ادبی کشور نموده و با نگارش سلسله مقالاتی نغز و پرمایه به بسط و توسعه افکار و اندیشه های بلند خود در عرصه شعر و ادبیات فارسی پرداخت. مطالب و مقالات تراوش کرده از خامه زرین و پرارج وی اغلب در روزنامه های انسان آزاد (به مدیریت سیدجواد سعیدی فیروزآبادی) و آتشفشان (به مدیریت ادیب رضوی یزدی؛ وکیل سرشناس دادگستری) چاپ و منتشر شد.
پس از کودتای اسفناک ۲۸ مرداد و سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق بود که ریاضی هم دست و قلم از عرصه مطبوعات فرا کشید و به همان حضور در مجالس و انجمن های ادبی تهران و دیگر شهرها بسنده نمود.
ریاضی در سرودن انواع قالب های شعری به خصوص قطعه، عزل و مثنوی مهارت و استادی تام و تمام داشت. اما شاخصه اصلی ریاضی توانایی و جایگاه رفیع وی در عرصه «شعر آئینی» است. نامبرده اشعار زیادی در مدح و منقبت مقام پیامبر اسلام و اهل بیت و همچنین در تعزیت و سوگواری آن بزرگواران دارد. اشعار ریاضی در توصیف واقعه سوزناک و شگرف کربلا و مقام های معنوی و بلند حضرت سیدالشهداء، جایگاه سخن را به اوج تعالی و عروج می رساند. ابیات برخاسته از سینه پرسوز این شاعر دل سوخته در مدح حضرت قمر بنی هاشم و حالات روحانی آن جناب در نوع خود بی نظیر می باشد. اشعار ریاضی به مناسبت ولادت حضرت امام حسن مجتبی (ع)، مدیحه سرایی در ستایش مقام سترگ و والای حضرت فاطمه زهرا علیهم السلام و همچنین اشعاری که به سال ۱۳۴۷ در ستایش و منقبت حضرت رسول اکرم (ص) در حسینیه ارشاد توسط وی سروده و سپس قرائت گردید از عالی ترین و شیواترین نمونه های شعر آئینی به شمار می رود. ریاضی یزدی به سبب حضوری فعال در عرصه شعر و ادب ایران با بسیاری از بزرگان و ادبای این خاک به ویژه مرحوم امیری فیروزکوهی و استاد سیدمحمد حسین شهریار دوستی و مجالستی نزدیک و صمیمانه داشت.
وی به علاوه اشعاری در سوگ اساتید بزرگی همچون استاد جلال الدین همایی، مرحوم سیدکاظم عصار، دکتر محمد معین و دکتر لطفعلی صورتگر دارد.
با اوج گیری مبارزات انقلابی مردم ایران در سال ۱۳۵۷ ریاضی قلم و بیان خود را صادقانه در خدمت اسلام، انقلاب و مردم نهاده و اشعاری پرمایه و قوی در خصوص حوادث و روزهای پرشور انقلاب سرود. اشعار وی در رابطه با قیام خونین ۱۷ شهریور، تحصن اساتید انقلابی در دانشگاه تهران، شهادت استاد دکتر نجات اللهی، فوت آیت الله طالقانی و همچنین شهادت آیت الله صدوقی در قالب شعر و ادبیات انقلابی مردم ایران می گنجد.
ریاضی اشعار نغز و پرکشش فراوان دارد که برخی از بهترین های آنها زینت بخش مقابر مقدسه و حرم های امن حضرت علی (ع)، حضرت امام حسین (ع)، حضرت امام رضا (ع) ، حضرت معصومه و نیز گنبد و بارگاه برخی امامزاده ها و دیوارهای مسجد بزرگ دانشگاه تهران شده است. مجموعه اشعار این شاعر بزرگ اهل بیت در کتابی تحت عنوان «هنرستان عالی مرغان» به طبع رسیده است.
سیدمحمدعلی ریاضی که در دوران حیات پربرکت خود و به سبب ارادت فراوان به دختر ارجمند و والا مقام حضرت موسی بن جعفر (ع) به مقام خادم افتخاری و نیز ملک الشعرای بارگاه مقدس حضرت معصومه علیهم السلام مفتخر گردیده بود، پس از سال ها خدمت صادقانه بر آستانه پرمهر اهل بیت سرانجام در روز ۲۹ اسفند سال ۱۳۶۱ در بیمارستان بانک ملی تهران درگذشت و در گورستان ابن بابویه به خاک سپرده شد
منبع: خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس
دیدگاه بگذارید