من سعی کردم هر زاویه ای از این حرکت را برای دوستانم بنویسم و بازگو کنم اما یقین دارم که نتوانسته ام حتی قطره ای از این اقیانوس را به تصویر بکشم. اوضاع این جا را از زبان چند نفر از دوستانم بشنوید:
حسین! از این جا برایمان بگو و هر چه می بینی توصیف کن:
این جا ۵ کیلومتری کربلاست. تیر ۱۲۲۶ است و تا تیر آخر ۱۱۳ تیر دیگر مانده است.
“حقیقت این است که اگر ما این شور وشعف را می دانستیم سال های قبل هم می آمدیم اما نمی دانستیم. داستان امام حسین فرق می کند. ما همیشه به فکر این بودیم که راحت برویم زیارت. اگه بخوام این جا را توصیفش کنم: این جا دو لاین داریم یک لاین مخصوص ماشین ها و یک لاین مخصوص پیاده رو ها. عده ای در حال رفتن و عده ای زیارت کرده و دارند با ماشین بر می گردند. در لاین پیاده رو ها فقط جمعیت است پیر و جوون و زن و مرد و بچه و با ویلچر و … عده ای مشغول ناهار دادن هستند در صورتی که ساعت یک ربع به ۱۱ است و این ناهار تا ساعت ۲ و ۳ ادامه دارد. البته این ها شامشان را نیز از ساعت ۳ به بعد شروع می کنند چون که وقتی تاریک می شه دیگه در اولین موکب می خوابند البته همه این طور نیستند اما اکثرا هنگام تاریک شدن توقف می کنند.”
محمد! شما بیا و این صحنه ها را برایمان توصیف کن: “الان ما در فاصله ۵ متری خودمان داریم یک خانم را می بینیم که همراه با فرزند خود مسیری را آمده اند و الان گویا فرزند این خانم از درد پا دارد رنج می برد و این مادر دارد پاهای فرزندش را ماساژ می دهد تا بتواند این ۵ کیلومتر باقی مانده را نیز طی کند. الان ما داریم لذت وافری از این صحنه می بریم. این جا را نمی توانی توصیف کنی و باید برخی صحنه ها را فقط ببینی. شنیدن کی بود مانند دیدن. بیایید و ببینید این قطعه ای از بهشت را که روی زمین به تصویر کشیده شده. این جا آدم خیلی زیاد است و بیش از حد تصور . ماشین های نظامی و … هم بسیار زیاد است. ازدحام تا حدی است که وقتی ماشین های کامیون و نظامی دارند مردم را به سمت نجف بر می گردانند مردم روی باک ماشین و سپر ماشین و … نیز سوار هستند. معمولا زیارت اربعین را انجام داده و زود بر می گردند. زیرا ظرفیت جغرافیایی کربلا در حدی است که بیش از چند میلیون ظرفیت را ندارد.”
– در مورد جمعیت این جا رقم غیر رسمی را می شنویم در این مورد هم مقداری صحبت کن:
– “من نمی تونم آن چیزی که می بینم حدس بزنم اما در این سه روز جمعیت با ازدحام زیاد در حال حرکت است. گاهی وقتها ما اگر در جاهای دیگر یک جمعیت را زیاد بدانیم این جمعیت زیاد در این جا فقط در شب در حال حرکت است حالا دیگر روز را نمی توان توصیف کرد. شما جمعیت میلیونی را این جا داری می بینی. البته این جا فقط یکی از مسیرهای به سمت کربلا است در حالی که ما مسیر های زیادی به سمت کربلا داریم. مسیر بغداد و … .”
– دیشب ما را عده ای از این میزبانان به منزل و روستای خودشان بردند. می گفتند که برای ما فقیر و غنی و صاحب منصب و … فرق نمی کند. این میزبانان تنها مدالی که به این افراد می دهند و آن تنها ملاک است زائر ابی عبدالله بودن است.
– من یک مثالی بزنم. می گویند وقتی امام زمان عج بیاید همه چیز رونق پیدا می کند زمین همه نباتات خود را بیرون می ریزد آسمان می بارد نعمت زیاد می شود. می گویند آدم غنی دنبال فقیر می گردد تا به او زکات بدهد اما پیدا نمی کند من می تونم این را به عنوان تمثیل این جا بیاورم. می بینم که این جا این ها فرد گرسنه را به زور پیدا می کنند و دست او را به زور می گیرند. ما بارها شده که دعوتمان کردند برای شام و ناهار اما چون گرسنه نبودیم نرفتیم. یک اصطلاحی دارند که ترجمه فارسی آن این است که باید ناز زائر را کشید. ما داریم این را درک می کنیم و این را وظیفه خودشان می دانند. یک وقت شما چیزی را به زبان می آوری که برایت فوری تأمین می کنند اما یک وقت احساس می کنند شما به چیزی نیاز داری مثلا می خواهی گرم شوی یا نیاز دیگری داری سریع برایت تأمین می کنند. دیشب یکی از عشایر این جا که خانه اش چند کیلومتر با جاده فاصله دارد آمده بود لب جاده و زائرها را با ماشین خودش می برد خانه. من شب داشتم پتویم را صاف کنم که بخوابم لبه پتویم را داشتم با پایم صاف می کردم که دوید آمد و پتوی من را صاف کرد.
– میثم می گفت من می خواستم وضو بگیرم فهمید می خوام وضو بگیرم آب گرم مهیا کرد. فورا بعد از نماز برایشان صبحانه ردیف کرده بود و تخم مرغ نیمرو کرده بوده. خامه آورده بوده وقتی تخم مرغ تمام می شده می رفته فورا دوباره درست می کرده و می اورده.
– به این جای صحبت که رسیدیم یک تانکر آب توجه بچه ها را جلب کرد. از صاحب آن اجازه گرفته و گروه فیلم برداری به بالای آن رفتند. من هم به داخل ماشین و کنار راننده رفتم. راننده از بغداد آمده بود همراه با بچه اش که حدودا ۱۰ سال سن داشت. فقط و فقط برای خدمت به زوار امام حسین علیه السلام. اسم این نوجوان علاوی بود( علاوی در عربی مصغر علی است. و وقتی می خواهند نام فرزندشان را با اشفاق و مهربانی بیان کنند آن را مصغر می کنند.) جالب این بود که علاوی که محصل بود را به راحتی اجازه اش را دادند تا همراه با پدرش برای خدمت به زوار ابوالأحرار بیاید. شاید این ها یک هفته یا ده روز برای این کار معطل شوند.
– بسیار جالب است که همه با یک هدف و آن هم خدمت به زوار برای این حرکت آمده اند.
– مگر علاوی درس ندارد که همراه شماست؟
– أبوعلاوی: ما اجازه او را از مدرسه گرفته ایم. ما شش روز است که این جا هستیم.
– به راحتی توانستید اجازه او را بگیرید؟
– أبوعلاوی: بله
– آیا برای مسائل دیگر هم به این راحتی اجازه می دهند؟
– أبوعلاوی: اصلا این طور نیست.
– باید باور کرد که امام حسین علیه السلام رنگ و بوی دیگری دارد و به این کشور و به شیعیانشان رنگ و بوی دیگری بخشیده است. چه چیزی غیر از امام حسین علیه السلام می تواند این مردم را وحدت بخشد؟ امام مظلوممان چقدر در دل شیعیان جا باز کرده. صبغه الله و من أحسن من الله صبغه
– شما فکر میکنید چند نفر الان در این حرکت عظیم هستند؟
– أبوعلاوی: واقعا نمی دانم قطعا این جمعیت، میلیونی است.
– ما شنیده ایم که موکب و هیأتی از کشور چین و شیعیان آن جا نیز وجود دارد که به زوار خدمت می کنند. آیا شما آن ها را دیده اید؟
– أبو علاوی: بله ما دیدیم. جلوتر هستند. موکب هایی از کشورهای دیگر نیز موجود است از کشورهای عربی و غیر عربی.
– شما آینده این حرکت را چگونه ارزیابی می کنید؟
– أبوعلاوی: نمی دانم چطور بگویم. از نظر زائران حضرت امام حسین هر سال این جمعیت بیشتر و بیشتر و بیشتر می شود.
– جمله یا شعری در مورد امام حسین علیه السلام برای ما بگو:
– چیزی که الان یادم می آید این است که «هیهات منا الذلّه»
– این جا تا چشم دارد کار می کند جمعیت است. یک زائر هندی می گفت: اگر شما یک شیئی را از نجف دست به دست کنی راحت به کربلا می رسد یعنی جمعیت به هم پیوسته است. من دوست دارم هر شیعه ای این جا بیاید و برای یک بار هم که شده این جا را ببیند. این ماشین به موکب ها آب می- دهد الان داریم با سرعت ۵ کیلومتر در ساعت حرکت می کنیم زیرا ازدحام جمعیت اجازه بیشتر از این سرعت را به ما نمی دهد.
– کنار جاده مبلمان مندرسی است که زوار نیز بتوانند استفاده کنند بیشتر این افراد میزبان وضعیت مالی خوبی ندارند اما می خواهند هر چه دارند برای امام حسین علیه السلام بدهند.
این حسین کیست که دل ها همه دیوانه اوست این چه شمعی که جان ها همه پروانه اوست
محمد رضا کریمی/ زمستان ۱۳۸۹ / اربعین ۱۴۳۲
خبرنگار موکب اربعین حسینی
منبع: اربعین حسینی http://arbaeen.net/
انتشار مطالب فقط با ذکر منبع مجاز می باشد
دیدگاه بگذارید