پارسال سه تایی با هم رفتیم کربلا. «محمد» قرار نبود بیاد، راضیش کردم، چون سربازی نرفته بود، کاراش گره خورده بود. ۱۰ روز مونده به حرکت، به صورت معجزه آسایی همه چی حل شد و طبق روال جلو رفت.
امسال من و سعید از سه ماه پیش گفتیم، میریم میریم، اما محمد گفت، من نمیتونم بیام. گفتم، آخه تو که دیگه مشکلی نداری، چرا نمیای؟ ما اصرار
می کردیم، ولی او روی تصمیم خودش پافشاری
می کرد. هر چه به اربعین نزدیکتر شدیم، دیدیم ورق داره برمی گرده. تا به خودمون اومدیم، دیدیم ما جا موندیم و محمد داره میره .
این قصه امیر حسینه. جوان ۲۳ ساله ساکن محله شهران تهران. حالا که این مصاحبه را می خوانید، به کربلا رسیده اربعین رو به زیارت سید الشهدا(ع) و ابوالفضل العباس(ع) رفته و قراره چند روز دیگه تو کربلا بمونه . به کمک تکنولوژی که خیلی ها بدی هایش را می گویند، طی چند روز در فضای مجازی از او سؤالهایی پرسیدم و این مصاحبه را جمع و جور کردم .راستش نیاز به چند روز نبود، اما خواستم یک جورایی با این کاروان کوچک و سه نفره همراه باشیم. این گفت و گو را بخوانید:
آقا امیر حسین! این چندمین سفر اربعین شماست؟
امسال دومین باره که در پیاده روی اربعین شرکت کردم.
دنبال چه چیزی رفتین؟
به دنبال حقیقت.
در یک جمله بگو، اونجا چه خبره؟
یک نمونه کوچک جامعه پس از ظهور و در حقیقت مدینه فاضله.
چه جمله ای مناسب زائران اربعین است؟
عشاق الحسین (ع).
چه چیزی می تواند زیارت اربعین را
عمیق تر کند؟
به نظرم تنها چیزی در این زمان به آن نیاز داریم، وحدت کلمه است. اینجا از همه کشورهایی که شیعه دارند، آمده اند ، پس اگر به وحدت برسیم، شیعه قدرت هر کاری را دارد.
سفر اولی ها چه کار می کنند؟
من پارسال سفر اولی بودم. الان با ما کسی نیست که مرتبه اولش باشد، اما خودم پارسال حس وحالی داشتم که به زبان آوردنش سخت است، بخصوص هنگام ورود به کربلا و دیدن گنبد امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع). وقتی از دور دیدم، انگار تو دنیای دیگه ای پا گذاشتم. فکر کنم هر کی اولین بار بیاد همین حس را خواهد داشت.
نقطه اوج و فرود سفرتان چه جوری بود؟
به نظرم همه سفر از تصمیم گرفتن برای رفتن تا برگشتن، همه اش اوج است. اصلا” فراز و فرود ندارد. خب یک سفر به طول ۱۴۰۰ سال باید هم در اوج باشد. اینجا هر لحظه باید منتظر یک اتفاق خوب و معنوی بود.
چه حرفهایی به آقا گفتید؟
اعتقاد شخصی من این است که نباید چیزی خواست. آنها با کرامت هستند و نگفته حاجتها را می دهند. خب همین که ما رو پذیرفتند، یعنی برآوردن همه خواسته ها.
این سفر نشاط هم همراه دارد؟
همه سفر پر از نشاط است. بعضی ها به امثال ماها
می گویند، از این همه گریه و ناله خسته نمی شوید؟ اما شاید اگر مزه سبکی و نشاط معنوی را فقط یک بار بچشند، نظرشان عوض می شود. به هر حال برای من و دوستانم همه چیز داشت.
به نظر تو علت عقب افتادن از کاروان سال شصت و یک هجری چه بود؟
علتش هر چی بوده، خدا همه را ببخشد. می گویند، روز اول معلوم بوده که چه کسی به اصطلاح چند مرده حلاجه. ما هم از جمله کسانی بودیم که لیاقت نداشتیم جزو اصحاب حضرت باشیم. ان شاءا… که جزو انصار
امام عصر(عج) باشیم .
استقبال عراقی ها چه جوری بود؟
بی نظیر. هر چی بگم، کم گفتم. خیلی عاشقند، خیلی. خدا هر چی می خواهند را به آنها بدهد.
تفاوت امسال نسبت به سالهای قبل را توضیح میدی؟
از نظر کمی که هر سال نسبت به قبل خیلی بهتربود. هر سال رکورد تعداد زائران این راهپیمایی شکسته می شود. از نظر کیفیت هم همین طور بالا بود.
آیا به خاطر مهمان نوازی عراقی هاست که سفر به نظر آسان به نظر می رسد؟
واقعاً اگه این مهمان نوازی بی نظیر نبود، با توجه به کثرت جمعیت، ممکن بود خیلی ها دچار مشکل بشوند، اما همان طور که گفتم، استقبال آنها جای هیچ بحثی ندارد.
چه نیرویی باعث شد که این سفر طولانی این قدر جذاب و دلنواز باشد؟
فقط نیروی عشق. چه چیزی بدون عشق میتونه باشه.
آرزوی شما و همسفرها ؟
ظهور حضرت حجت (عج)
کی برمی گردین؟
چند روز بعد از اربعین ان شاءا… .
نوشت: ان شاءا… زائران کربلای حسینی که هنوز تو راهِ برگشتنند، به سختی و زحمت نیفتن، راحت برن، سلامت برن و برگردن منزلشون…. اما یه کاروانی هم چهل روز پیش به سوی کربلا حرکت کرد و به کربلا
رسید. با چه وضعی و شرایطی، بماند ….. اینکه یه نفرشون توی این رفت و برگشت هم کم شد، بماند …. اینکه چه بهشون گذشت؟ بماند.
اما؛ چه حالی دارند، از سفر برگشته ها… وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.
دعا نوشت: ان شاءا… این سفر نصیب همه عشاق الحسین (ع) بشه. اگه امسال نشد، سالهای بعد زنده باشن و برن از این خوان گسترده معنوی بهره ببرن .
آخرین سکانس: اکثر دوستان و فامیل و آشنا راهی دیار حبیب شدند. پیشاپیش زیارتشون قبول و سفرشون بی خطر
لبیک یا حسین (ع)، لبیک یاحسین (ع)، لبیک یا حسین (ع)!
منبع:قدس
دیدگاه بگذارید