چهل مصرع اشک
دوباره وقت غم و وقت عزاست
اربعینِ حضرت خون خداست
پیرهنای مشکی رو در نیارید
قافله هنوز تو راه کربلاست
چِل روزه قافله سامون نداره
دیگه پای بچه ها جون نداره
چل روزه سر حسین رو نیزه ها
غیر موهای پریشون نداره
کاروان گریه و اشک و عزا
اومدن تا همه با شور و نوا
مجلس روضه بگیرند کنارِ
قبر خاکی شهید کربلا
زخمیه پلکای گریه همه
بساط روضه خونی فراهمه
چادر فاطمه خیمه عزاست
معجر خاکیّ عمه پرچمه
یادی از مادر سادات می کنند
صبوری رو باز هم اثبات می کنند
کنار مزار یار تشنه لب
اشک و آه و گریه خیرات می کنند
چشما بارونیِ اشک و شبنمه
صداها زخمی بغض و ماتمه
پشت خیمه ها رو می گرده یکی
یکی هم رفته کنار علقمه
دلا غرق غصه ای نا تمومه
یکی می گه قبر بابا کدومه
آروم آروم با خودش می گه رباب
دیگه زیر سایه رفتن حرومه
زیر لب روضه لاله می خونند
نوحه با نوای ناله می خونند
نکنه جا مونده تو خرابه که
همه دارن از سه ساله می خونند
اربعین وقف عزای زینبه
بیقرار گریه های زینبه
وقت روضه خوندن سر حسین
توی کربلا برای زینبه
داغ لاله می چکه از دل اشک
چیه جز خون جگر حاصل اشک
تا قیامت به یاد روز دهم
می شه خاک کربلا محفل اشک
یوسف رحیمی
http://www.karavanedel.blogfa.com/
دیدگاه بگذارید