نامه ای برای ارباب

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ارباب
باز هم من عاصی و باز هم شمای کریم
باز هم با من با کرمت کرمت برخورد کردی نه بر اساس گناهانم.
می خواهم با تمام وجود کرمت را فریاد بزنم.
تمام عالم بدانید من همان مشتاقی هستم که ۲۴ آبان در این صفحه آرزوی خود را گفتم.
اکنون ارباب هزینه سفرم را جور کرده انشاءالله عازم هستم.

السلام علیک یا اباعبدالله
السلام علیک یا زینب الکبری

امروز :سه شنبه ۴آذر است
امروز دلم همراه زائران ازبصره بسوی کعبه عشق در راه است دلم میرود و من میمانم منی که هر روز در انتظار سیزدهم آذرم .
مگر سیزده آذر چه خبر است !!!!!!
سیزده آذر من میروم تا دلم را همراهی کنم آری آخر به آرزوی خود میرسم .
بی قراری مگر امان میدهد….
خیلی خوب میشد اگر با دلم میرفتم ….
باکی نیست ….
۹روز هم صبر میکنم ۹ روز دیگر هم با خواندن زیارت عاشورا خود را آرام میکنم .

آرزویم کربلا بود که میروم امیدم شهادت است که هنوز…

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام ارباب
مرا می شناسی ؟
همان بنده رو سیاهت، همو که بارها عهد بسته و شکسته، همو که دوسال است به او منت نهادی و توفیق شرفیاب شدن در رابعینت را به او دادی.
همو که با اتکاء به لطف تو عهد بسته که هر سال بیاید.
امسال نیز مانند هر سال دلم پر کشیده و باز مانند هر سال هزینه سفر ندارم.
قلبم دارد می ترکد. ارباب عنایتی کن.
اگر توفیق حضور را از من بگیری می میرم
می دانم لیاقت ندارم.
ولی این را هم می دانم که کرمت بی انتهاست.
ارباب مرا دریاب