ما الآن تیر ۵۵۳ مسیر نجف به کربلا هستیم در جمع ۴ نفر جوان ایرانی
ـ از کجا آمدید؟
ـ از خدام الحسین هستند و از راهیان کربلا هستند.
ـ شما قشنگترین تصویری که از دیروز تا به حال دیدید چی بوده؟
ـ تصویر قشنگ زیاد بوده.
ـ یکیاش را برای ما بگویید، میدانم سخت است.
ـ تصویرها انقدر زیاد هستند که کلیشه هستند.
ـ یک چیزهایی هست در ایران که خیلیها اینها برایشان تازگی دارند و ندیدند، کدامش را میتوانید بگویید.
ـ طبیعتاً میشود به بحث اینکه طرف افرادی که ما در موکب بودیم با علاقه یعنی خودشان پیشنهاد میدادند که حتماً ماساژ بدهند پای بچهها را که اصرار میکردند و صحنههای این تیپی زیاد بود و یا مثلاً اینکه این قضیه صبح هم ادامه داشت یعنی سر صبح و سر اذان طبیعتاً وقتی که فرد باید خواب باشد باز مشغول ماساژ دادن بود و فکر میکنم که نمونهاش در ایران خیلی عجیب باشد.
ـ اسم شریفتان چی است؟
ـ من سید هادی هستم.
ـ سفر چندمتان هست پیادهروی؟
ـ سفر اول.
ـ سؤال آخری که میپرسم آن تصویر ذهنیای که دربارهی پیادهروی قبل از این سفر داشتید با این چیزی که الآن از دیروز تا به حال دارید میبینید چقدر فرق میکند؟ از چه طریقی آشنا شدید؟
ـ قبلاً نیمهی شعبان نصفش را آمدیم.
ـ پس یکسری از این صحنهها را دیدید. خیلی ممنونم. اسم شریف شما چی است؟
ـ محمد رضا عباسی.
ـ از کدام شهر آمدید؟
ـ تهران.
ـ چطوری با این کاروانی که آمدید آشنا شدید؟
ـ از طرف دانشگاه اسمنویسی شد، هیئت خدام الحسین و بسیج دانشگاه.
ـ فرض میگیریم که الآن دوستانتان در ایران صدای شما را بشنوند، ما بعداً اینها را هم پیادهسازی میکنیم و هم فایل صوتیاش را میگذاریم، چه چیزی دارید که برای دوستانتان بگویید از این مسیر؟
ـ فقط میگویم که بیایند، فقط همین را میتوانم به آنها بگویم و من اصلاً فکر نمیکردم که واقعاً این ۹۰ کیلومتر را بیایم که حالا الآن حول و حوش فکر میکنم ۲۵ کیلومترش را آمدیم، من فکر میکردم که سخت باشد ولی اصلاً اینطوری نیست و طبق آن فرمایش دوستمان که ما ساعت ۲ نصف شب که از خواب بلند شدیم دوست داشتیم برویم و حتی من به رفیقم گفتم که زودتر برویم که گفت نه خسته میشویم ولی انشاءالله که همهی راه را با موفقیت برویم.
ـ ممنونم دست شما درد نکند.
مصاحبه از: روح الله کرمی راد
دیدگاه بگذارید