با زخم دل و زخم جبینی دیگر
با ناله و آه آتشینی دیگر
از ماتم خواهر تو باید جان داد
از راه رسیده اربعینی دیگر
*
با شیون و اشک و ناله بر می گردند
رفتند چو یاس و لاله بر می گردند
در قافله جای آفتابی خالی ست
افسوس که بی سه ساله بر می گردند
*
آن خیمهی بی عمود را برپا کرد
یادی ز لب سوختهی سقا کرد
در علقه رفته ست سکینه از هوش
انگار ضریح ماه را پیدا کرد
*
با ناله و شور و شین بر می گردد
با مویهی زینبین بر می گردد
انگار پس از چهل غروب خونبار
امروز سر حسین بر می گردد
***
دارد به دل صلابت کوه شکیب را
از لحظه ای که بوسه زده زخم سیب را
با اقتدار فاطمی خود رقم زده
در کربلا حماسهی أمن یجیب را
با کاروان نیزه چهل منزل آمده
این راه پر فراز بدون نشیب را
کوبید صبح قافله بر طبل روزگار
رسوایی اهالی شام فریب را
با خطبه های ناله و اشکش غروب ها
تفسیر کرد غربت شیب الخضیب را
شد لاله پوش معجرش از حسرت فراق
تا دید روی نیزه نگاه طبیب را
جانش رسید بر لبش از دست خیزران
طاقت نداشت طعنهی تلخ رقیب را
می ریخت عطر سیب نفس های خسته اش
در جان باغ وعدهی صبحی قریب را
یوسف رحیمی
http://www.karavanedel.blogfa.com/
دیدگاه بگذارید