بی تو قفـس با آسـمان فـرقـی ندارد بود و نـبود این جهـــان فـرقـی ندارد وقـتی نباشی ایـن و آن فرقـی ندارد دیـگر بهـــارم بـا خــزان فــرقـی ندارد ادامه متن
با زخم دل و زخم جبيني ديگر با ناله و آه آتشيني ديگر از ماتم خواهر تو بايد جان داد از راه رسيده اربعيني ديگر ادامه متن
در این دل شکسته به غیر از شراره نیست همراه من به جز جگر پاره پاره نیست ادامه متن
ای شهیدان شمع روشن، عود در مجمر کنید عمـۀ سـادات از شام آمده، باور کنید ادامه متن
بی تو روز و شب اسیر ماتم و هجران شدم اربعینی در عزایت سوختم گریان شدم ادامه متن
دلِ خون، حالِ خسته، اشکِ جاری غریبی، بی پناهی، بی قراری اسارت، آه غربت، روی نیلی چهل روز و هزاران یادگاری ادامه متن
این مثنوی استخواندار 27 بیتی سراسر ارادت و عشق به ماه بنی هاشم حضرت ابوالفضل(ع) است و شاعر در ابیات ابتدایی با فخر و افتخار و حماسه از قمر بنی هاشم یاد میکند. ادامه متن
دل شد دوباره مبتلا، اى داد بیداد زینب رسیده کربلا، اى داد بیداد ادامه متن
ای همسفر قرار تو باور نکردنی است! من، اربعین، کنار تو ، باور نکردنی است! ادامه متن
یک اربعین فراق و غـم و غصه و ملال هر لحظهاش گذشته به زینب هزار سال ادامه متن
دل هر خیمه می سوزد، به احوال دل زینب که بر باد ستم رفته، تمام حاصل زینب ادامه متن