یرمردی عصا میزند و میترسد که نرسد.... مادری بچهی سه سالهاش را سوار جعبه نوشابهای کرده و با تسمهای می کشدش، چهارصد کیلومتر را گاهی، و بچه در تکانهای جعبه غرق شادی و لذت ست..... ادامه متن
یرمردی عصا میزند و میترسد که نرسد.... مادری بچهی سه سالهاش را سوار جعبه نوشابهای کرده و با تسمهای می کشدش، چهارصد کیلومتر را گاهی، و بچه در تکانهای جعبه غرق شادی و لذت ست..... ادامه متن
Hosted by Webramz Hosting