پای پیاده آمدم و شوق وصل تو / من را اگر چه از نفس افتاده، میبرد ادامه متن
دوباره وقت غم و وقت عزاست اربعينِ حضرت خون خداست پيرهناي مشكي رو در نياريد قافله هنوز تو راه كربلاست ادامه متن
با زخم دل و زخم جبيني ديگر با ناله و آه آتشيني ديگر از ماتم خواهر تو بايد جان داد از راه رسيده اربعيني ديگر ادامه متن
دلِ خون، حالِ خسته، اشکِ جاری غریبی، بی پناهی، بی قراری اسارت، آه غربت، روی نیلی چهل روز و هزاران یادگاری ادامه متن
کاروان می رسد از راه، ولی آه چه دلگیر چه دلتنگ چه بی تاب دل سنگ شده آب ، از این نالهی جانکاه زنی مویه کنان ، موی کنان ادامه متن